این نیز بگذرد



بدون شرح

 

 

لعنت به اون پشه ای که همه جارو ول میکنه

مستقیم میره تو سوراخ بینی دستی میکشه دور میزنه میاد بیرون

اینا از بن لادنم وحشی ترن !

چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:,

|
 
بخوانید وبخندید

آدم باس یه رفیق داشته باشه ، شبای امتحان بزنگه بهش بگه :

چند صفحه خوندی؟

اونم بگه :چیووووو؟؟؟؟

تا یه کم دلش گرم شه!

.

.

.

دقت کردین وقتی مهمون میاد

آشغال ریزه های روی قالی چقدر به چشم میان و بزرگ میشن؟!

اصلا میان جلو سلام واحوالپرسی میکنن

.

.

.

بدترین چیز اون خنده ی اجباری برای حفظ آبرو بعد از یه زمین خوردن وحشتناکه

.

.

.

ﻧﻤﺮﻩ ٢٠ ﻛﻼﺳﻮ: ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ!

ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﻮﺷﻮ ﺣﻮﺍﺳﻮ: ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ!

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺷﻬﺮ ﭘﺮﻳﺎ

ﺍﻭﻥ ﻛﻪ ﺟﺎﺵ ﺗﻮ ﻗﺼﻪ ﻫﺎﺳﻮ

ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﻟُﺪﻓﻦ :))

.

.

.

دیشب سوار پورشه ام شده بودم

و توخیابون دور میزدم باهاش

یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم

پام گرفت به لحاف و پاره شد!

.

.

.

واسه فلش در میذارن که آدم گمش کنه

وگرنه چه خاصیتی داره !؟

.

.

.

ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩم

ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﭼﻪ ﻣﺎﻫﯽ هستی ؟؟

ﻣﻦ : خرداد ^-^

ﺭﻓﺖ :|<

چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:,

|
 
بدون شرح

دوسـتـای واقـعـی پشت سر هم حـرف نـمیـزنـن

جمع میشن با هـم پشت سر بـقیـه حرف میـزنن !!

( از کتاب اصول زن بودن – جلد ۸ – پـاورقی صفحه ۲۰۱۳ )

چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:,

|
 
بابا

صدای ناز می آید

صدای کودک پرواز می آید

صدای رد پای کوچه های عشق پیدا شد

معلم در کلاس درس حاضر شد.

یکی از بچّه ها از قلب خود فریاد زد

 بر پا

همه بر پا ، چه برپایی شده بر پا

معلّم نشأتی دارد .

معلّم علم را در قلب می کارد

،معلّم گفته ها دارد

یکی از بچّه های آن کلاس درس گفتا :

بچّه ها  بر جا

معلّم گفت :فرزنم بفرما ، جان من بنشین ،

چه درسی ؟

: فارسی داریم!

: کتاب فارسی بردار آب وآب را دیگر نمی خوانیم.

 بزن یک صفحه از این زندگانی را

ورق ها یک به یک رو شد

معلم گفت : فرزندم ، ببین بابا .بخوان  بابا . بدان بابا

عزیزم این یکی بابا ،

 پسر جان آن یکی بابا

همه صفحه پر از بابا

ندارد فرق این بابا و آن بابا

بگو آب و  بگو بابا

بگو نان و بگو بابا

اگر بخشش کنی

 با می شود با....با

اگر نصفش کنی

 با می شود با...با

تمام بچه ها ساکت .

 نفس ها  حبس در سینه

 و قلبی همچون آیینه

یکی از بچه های کوچه ی بن بست

که میزش جای آخر هست

و هم چون نی فقط نا داشت .

به قلبش یک معما داشت !

سوال از درس بابا داشت .

نگاهش سوخته از درد.

 لبانش زرد

ندارد گویا همدرد

 فقط نا داشت

 به انگشت اشاره او

سوال از درس بابا داشت

سوال از درس بابای زمان دارد .

تو گویی درس هایی بر زبان دارد

صدای کودک اندیشه می آید

صدای بیستون،

 فرهاد یا شیرین

صدای تیشه می آید

صدای شیرها

 از بیشه می آید .

معلم گفت : فرزنم سوالت چیست ؟

بگفتا آن پسر:

آقا اجازه این یکی بابا و

 آن بابا یکی هستند ؟

معلم گفت : آری جان من

 بابا همان بابا ست

پسر آهی کشید و اشک او در چشم  پیدا شد 

معلم گفت : فرزندم بیا اینجا

 چرا اشکت روان گشته ؟

پسر با بغض گفت :

 این درس را دیگر نمی خوانم

معلم گفت: فرزنم چراجانم

مگر این درس سنگین است ؟

پسر با گریه گفت :

این درس سنگین است

دو تا بابا، یکی بابا

تو می گویی این بابا با آن بابا یکی هستند ؟

چرابابای من نالان و غمگین است .

 ولی بابای آرش شاد و خوش حال است ؟

تو می گویی که این بابا و آن بابا یکی هستند ؟

چرا بابای آرش میوه از بازار می گیرد ؟

چرا فرزند خود را سخت در آغوش می گیرد ؟

ولی بابای من هردم زغال از کار می گیرد

چرا بابا مرا یک دم به آغوشش نمی گیرد ؟

چرا بابای آرش صورتش قرمز

ولی بابای من صورتش تاراست؟

چرا بابای آرش بچه هایش را همیشه  دوست می دارد ؟

ولی بابای من شلاق را بر پیکر مادر،

 به زور و ظلم می کارد .

تو می گویی که این بابا و آن بابا یکی هستند .؟

چرا بابا مرا یکدم نمی بوسد ؟

چرا بابای من هر روز می پوسد ؟

چرا در خانه ی آرش

گل و زیتون فراوان است ؟

ولی در خانه ی ما

 اشک و خون دل به جریان است .

تو می گویی که این بابا و آن بابا یکی هستند ؟

چرا بابای من با زندگی قهر است ؟

معلم صورتش زرد و

 لبانش خشک گردیدند

 به روی گونه اش اشکی زدل برخاست .

چو گوهر روی دفتر ریخت

معلم روی دفتر عشق را می ریخت

و یک بابا ز اشک آن معلم پاک شد از دفتر مشقش

بگفتا: دانش آموزان

 بس است دیگر  یکی بابا در این درس است و

بابای دیگر نیست

پاک کن را بگیرید ای عزیزانم

یکی را پاک کردند

 و معلم گفت :

جای اون یکی بابا ، خدا را در ورق بنویس

و خواند آن روز خدا بابا

تمام بچه ها گفتند : خدا بابا

چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:,

|
 
رحمان ورحیم ساراونیکا

تصاویر و عکس های رحمان و رحیم در پشت صحنه سریال پایتخت 3

چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:,

|
 
دوست واقعی

دوست واقعی مثل صبح میمونه 
نمیشه تموم روز داشتش 
ولی مطمئن هستی که فردا 
روز بعد 
هفته بعد 
سال بعد 
و تا ابد هست تو یک صبح قشنگی…… 

سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:,

|
 
هیچ کدام از ما نمیدانیم

هیچکدوم از ما نمیدانیم چقدر زمان در دنیا برایمان باقی مانده است . 
انچه در انتها باقی میماند اعمال *خاطره های بجای مانده* و احساسی هست که در دیگران ایجاد کرده اید. 
و آنچه میخواهید بجای بگذارید مردمی هست که همیشه شما رو با عشق یاد کنند.

 

 

 

سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:,

|
 
زمان

زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند
چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند
گاهی فرصت نبود
گاهی حوصله
و من خیلی دیر این را فهمیدم
خیلی دیر
هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی
کسی، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد

 

 

 

سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:,

|
 
دوستی

همیشه کسی رو برای دوستی انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه

که نخواهی برای انکه توی قلبش جا بگیری بارها وبارها خودت رو کوچک کنی

 

 

دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره

ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه.

Friendship is like a BOOK. It takes few seconds to burn,

but it takes years to write

 

سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:,

|
 
تو تنها خدارا دوست داشته باش

می‏گویند آن گاه که یوسف در زندان بود،

 مردی به او گفت:

تو را دوست دارم.

یوسف گفت: ای جوان‏مرد ! دوستی تو به چه کار من آید؟

از این دوستی مرا به بلا افکنی

و خود نیز بلا بینی!

پدرم یعقوب، مرا دوست داشت

و بر سر این دوستی،

او بینایی‏اش را از دست داد.

و من به چاه افتادم.

زلیخا ادعای دوستی من کرد

 و به سرزنش مصریان دچار شد

و من مدت‏ها زندانی شدم.

اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش،

تا نه بلا بینی

 و نه دردسر بیافرینی .

 

سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید


 

محمد اسکندری

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان این نیز بگذرد و آدرس frendshiping.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پایه گردان چرخشی خورشیدی

 

فروردين 1393

 

بدون شرح
بخوانید وبخندید
بدون شرح
بابا
رحمان ورحیم ساراونیکا
دوست واقعی
هیچ کدام از ما نمیدانیم
زمان
دوستی
تو تنها خدارا دوست داشته باش
ایمان
چه ها آمد،چه ها رفت..!؟
خدایا
اما رهایم مکن
اوج محبت
خانواده
خوبی
بدون شرح
الو......الو

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 3876
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


403 Forbidden